سالن جدید سینمایی سوره به نام رسول ملاقلیپور شد/ خاطرهبازی سینماگران با رسول سینمای ایران
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۹۹۲۷۵
به گزارش ایرنا از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، مراسم افتتاحیه سالن سینمایی زندهیاد رسول ملاقلیپور کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس فقید که به نام او نامگذاری شده است، شامگاه شنبه (۲۳ مهرماه) در سازمان سینمایی سوره برگزار شد.
در این مراسم همسر و فرزندان رسول ملاقلیپور، محمدمهدی دادمان رییس حوزه هنری، حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره و سینماگرانی از جمله سیدضیا هاشمی، حبیب والینژاد، منوچهر محمدی، محمدحسین فرحبخش، بهروز افخمی، امیررضا مافی، محمد ساسان، سجاد نوروزی، سیدعلی طباطبایینژاد و… حضور داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از رونمایی از تندیس سالن و افتتاح آن، هادی فیروزمندی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی سوره ضمن خیرمقدم به خانواده زندهیاد رسول ملاقلیپور و مهمانان حاضر در این مراسم گفت: در ساختمان جدید سازمان سینمایی سوره که در سال جاری آن را راهاندازی کردیم، تصمیم گرفتیم سالن نمایش سینمایی آن را به رسم دیگر سالنهای حوزه هنری به نام یکی از پیشکسوتان و بزرگان سینمای انقلاب که میراث اصلی حوزه هنری هستند، نامگذاری کنیم و چه کسی بهتر از رسول ملاقلیپور، هنرمندی از نسل اول فیلمسازان حوزه هنری.
وی اظهار کرد: ما این افتخار را داریم که بخشی از تاریخ سینمای حوزه هنری با سینمای استاد ملاقلیپور گره خورده است. امیدواریم بتوانیم از فرصت احیا و تبدیل سینماهای تکسالنه به پردیسهای چندسالنه حوزه هنری که در شهرهای مختلف رخ میدهد، برای زنده کردن یاد و منش سینمایی این بزرگان استفاده کنیم و به نام پیشکسوتان حوزه هنری نامگذاری و هویت خود را بازآفرینی کنیم.
حمیدرضا جعفریان رییس سازمان سینمایی سوره نیز در سخنانی کوتاه بیان کرد: امیدوارم سالنی که به نام زندهیاد استاد رسول ملاقلیپور مزین شده است، بیش از پیش باعث ماندگاری نام و یاد ایشان شود. نسل ما رسول ملاقلیپور را بیشتر از آثارش میشناسد و توفیق همنشینی با ایشان را نداشته، اما تکتک آثار او برایمان خاطره ساخته است که میتواند چراغ راهی باشد.
در ادامه کلیپی با موضوع مرور کارنامه زندهیاد رسول ملاقلیپور پخش شد و پس از آن دختر این سینماگر فقید اظهار کرد: با وجود آنکه نزدیک به ۱۶ سال از فوت پدرم میگذرد، اما یاد ایشان که ستون زندگیمان بود، همیشه با ماست و حضور وی را در هر لحظه کنار خود حس میکنیم. از عوامل برگزارکننده این مراسم تشکر میکنم و امیدوارم برای تمام کسانی که حق بزرگی بر گردن هنر و سینمای دفاع مقدس داشتند و دارند، این اتفاق رخ بدهد.
در ادامه همسر زندهیاد رسول ملاقلیپور نیز در سخنانی کوتاه تصریح کرد: همسر من شاید تحصیلات آکادمیک نداشت، اما خلاقیتی داشت که باعث شد آثار ماندگاری تولید و بسیاری را در مسیر فیلمسازی هدایت کند.
ملاقیپور اولین تجهییزات تصویربرداری عازم به جبهه را چگونه تهیه کرد؟
ملاقیپور خودش تعریف میکرد که یک شب شیشه انبار تجهیزات حوزه را میشکند، دوربین را برمیدارد و به جبهه میرود
منوچهر محمدی، تهیهکننده سینما که در فیلم سینمایی «میم مثل مادر» با ملاقلیپور همکار بوده است، قصد دارم یک خاطره از رسول سینمای ایران تعریف کنم که شاید درس عبرتی برای مدیران فرهنگی باشد. رسول ملاقلیپور جزو نسل اول سینماگران حوزه هنری و کارش را با عکاسی شروع کرده بود، اما به فیلمسازی بسیار علاقه داشت، البته آن زمان کسی در حوزه هنری به او اعتماد نمیکرد و امکاناتی از جمله دوربین در اختیارش نمیگذاشتند. او خود تعریف میکرد که یک شب شیشه انبار تجهیزات حوزه را میشکند، دوربین را برمیدارد و به جبهه میرود.
این تهیهکننده سینما تاکید کرد: پس از این اتفاق بود که افراد باورشان شد که او فیلمساز است. ناگفته نماند که ما در کل، چند فیلمساز مانند رسول ملاقلیپور داریم که به صورت غریزی با کار آشنا هستند و سینما و تصویر و تاثیر آن روی مخاطب را میشناسند.
محمدی با بیان اینکه رسول ملاقلیپور اساسا فرد بیقرار اما شیرینی بود و در اوچ پختگی از میان ما رفت، تصریح کرد: ما برای ساخت فیلم «عصر روز دهم» باید به شهر کربلا سفر میکردیم. در مسیر از کنار قبرستان وادیالسلام که معماری عجیب و غریبی دارد، گذشتیم. همان شب زمانی که قصد کردیم برای زیارت به حرم برویم، متوجه شدیم رسول ملاقلیپور با دوربین برای فیلمبرداری به قبرستان رفته بود و ایشان را دستگیر کرده بودند!
وقتی ملاقیپور خود را به مدیر شبکه یک نماینده دفتر آیتالله گیلانی معرفی کرد
من اگر شما را ببینم با آرپیجی میزنم توی مختون
سیدضیا هاشمی، تهیهکننده سینما آخرین سخنران این مراسم بود که عنوان کرد: من، بهروز افخمی و رسول ملاقلیپور خاطرات زیاد و عجیبی با یکدیگر داریم. یک خاطرهای که از ایشان به یاد دارم این است که آن زمان یک سریال از شبکه یک تلویزیون پخش میشد که مهدی هاشمی در آن بازی میکرد. رسول ملاقلیپور که با آن مخالف بود، پس از تماشای سریال با مدیر وقت شبکه یک تماس گرفت و گفت از دفتر آیتالله گیلانی تماس میگیرد و با ایشان به گونهای صحبت کرد که سریال را تعطیل کند. به یاد دارم در پایان مکالمهشان گفت من اگر شما را ببینم با آرپیجی میزنم توی مختون! ما از این دست خاطرات زیاد داریم و ایشان به گونهای دلنشین خاطرات را تعریف میکرد که همه مجاب و همراه میشدند.
در پایان مراسم با حضور محمدمهدی دادمان، حمیدرضا جعفریان و سینماگرانی از جمله سیدضیا هاشمی، حبیب والینژاد، منوچهر محمدی، محمدحسین فرحبخش و بهروز افخمی از خانواده هنرمند فقید رسول ملاقلیپور تجلیل به عمل آمد.
برچسبها بهروز افخمی میم مثل مادر مهدی هاشمی دفاع مقدس سید ضیاء هاشمی سینما حوزه هنری رسول ملا قلی پور منوچهر محمدیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: بهروز افخمی میم مثل مادر مهدی هاشمی دفاع مقدس سید ضیاء هاشمی سینما حوزه هنری رسول ملا قلی پور منوچهر محمدی بهروز افخمی میم مثل مادر مهدی هاشمی دفاع مقدس سید ضیاء هاشمی سینما حوزه هنری رسول ملا قلی پور منوچهر محمدی سازمان سینمایی سوره رسول ملاقلی پور منوچهر محمدی بهروز افخمی تهیه کننده حوزه هنری زنده یاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۹۹۲۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند.
به گزارش ایسنا، نام صدیقه (روحانگیز) سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».»
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.»
عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: «وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟»
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: «بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.»
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: «اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.»
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،
سامینژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.»
او گفته است: «قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»
انتهای پیام